بی رویا؛ زیر آوار بی هویتی

به گزارش وبلاگ رضا، بی رویا، قدم در ژانر جدیدی گذاشته؛ ژانری که فیلمسازان ایرانی، کمتر به سراغ آن می فرایند؛ این خاص بودن، اثرش را روی فیلم گذاشته است و فیلم به گونه واضحی، پرداختی خام از ایده جالبش به شمار می رود.

بی رویا؛ زیر آوار بی هویتی

گروه فرهنگ و هنر وبلاگ رضا؛ حلیه توکلی؛ بی رویا، اولین ساخته بلند آرین وزیر دفتری در مقام کارگردان است. فیلم درباره مفهوم هویت و از دست دادن آن است. منطق فیلم، کمی متفاوت با فیلم های دیگر است؛ مختصات فیلم، در خود آن تعریف می گردد تا مخاطب، با توجه به همان مختصات، منطق فیلم را بسنجد؛ به این نکته حتی در خود فیلم هم به صورت ضمنی اشاره می گردد.

بی رویا، قدم در ژانر جدیدی گذاشته است؛ ژانری که فیلمسازان ایرانی، کمتر به سراغ آن می فرایند؛ این خاص بودن، اثرش را روی فیلم گذاشته است و فیلم به گونه واضحی، پرداختی خام از ایده جالبش به شمار می رود.

ریتم فیلم، تا نیمه های آن، به خوبی پیش می رود و می تواند مخاطب را برای یافتن پاسخ، با خود همراه سازد؛ اما از جایی به بعد، نوع روایت تغییر می نماید و از اینجاست که گویی سرانجامی تمام پرسش ها، یک نقطه گذاشته می گردد و مخاطب پاسخی برایشان نمی یابد.

حضور صابر ابر و طناز طباطبایی در فیلم، برای به سراغ آن رفتن، شاید لازم باشد؛ اما کافی نیست؛ فیلم در کفه ای که مربوط به سناریو و روایت مناسب از داستان است، دچار شکست فاحشی می گردد و این، ضعفی است که با بازی بازیگرانش نیز، جبران نمی گردد. از آنجا که فیلم، مرتبط با مسئله هویت است، این احتیاج در آن احساس می گردد که کمی بیشتر به عمق کاراکتر ها پرداخته گردد؛ اما متاسفانه، پرداخت نسبتا خطی داستان، این کمبود را جبران نمی نماید. روایت فیلمساز، از گذشته کاراکترها، خیلی محدود، و تا حدودی تکراری است و مخاطب در پی کشف نقاط دیگری از گذشته زوج فیلم، یعنی رویا(طناز طباطبائی) و بابک(صابر ابر) است؛ علی الخصوص که همان روایت نسبتا کم فیلمساز از گذشته آن ها، مخاطب را با خود همراه می سازد؛ اما ادامه ندادن آن روایت، او را دلسرد می نماید.

بعضی کدگذاری ها در داستان، برای مخاطب جالب و گیراست؛ مانند پردازشی که از مادران در این بحران وجود دارد؛ بعلاوه تفاوت کاراکتر لیلی(فرانک کلانتر) با دیگر کاراکترها، باعث درگیری فکر مخاطب برای یافتن چرایی این تفاوت می گردد؛ هرچند که پاسخی برایش نمی یابد!

بازی بازیگران، در دو مقطع پیش و پس از بحرانی که پشت سر می گذارند، جالب و شایان توجه است؛ آن ها تا حد بسیار خوبی می توانند این تغییر ایجاد شده در کاراکترها را به مخاطب القا نمایند. گویی که دو شخصیت متفاوت به جلوی دوربین آمده اند؛ این نوع از بازی، از نقاط مثبت فیلم است.

موسیقی فیلم، فاقد خلاقیت است اما می تواند حس ابهام موجود در فیلم را به مخاطب منتقل کند. چه بسا اگر کمی خلاقیت بیشتری در آن به کار برده می شد، می توانست بر درک مخاطب از داستان، تاثیر بیشتری بگذارد و او را تا سرانجام، با حس بهتری، همراه خود کند.

فیلم برداری، در بعضی موارد، مخاطب را دلزده می نماید؛ فیلمساز کوشش نموده تا کمتر واقعیات را دستکاری کند و این امر باعث شده که برای مثال، در یک سکانس، بازیگران را به سبب نور آفتاب، به گونه ای تاریک ببینیم؛ حتی اگر فیلمساز به عمد این کار را نموده باشد، چندان با مذاق مخاطب، سازگار نمی آید.

روایت بی رویا از جهت ایده خوبی که دارد، کدگذاری های نسبتا دقیق و بازی جالب بازیگرانش، شایان توجه است؛ اما از جهت نبود عمق پردازشی، و عدم پاسخ دهی به بسیاری از سوالات مخاطب، پردازشی خام از یک ایده خوب به شمار می رود. فیلمی که ارزش دیده شدن را دارد؛ اما خیلی جای کار خواهد داشت.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "بی رویا؛ زیر آوار بی هویتی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "بی رویا؛ زیر آوار بی هویتی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید